Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از جام جم، در میان خوانندگان پاپ امروزی که هنوز در بورس هستند، تا پیش از شیوع کرونا کنسرت‌های منظم داشتند و هنوز طرفداران حاضرند برای آنها وقت و انرژی بگذارند فریدون آسرایی از همه باسابقه‌تر است. او وقتی شروع کرده که خیلی از بچه‌های بَندهای امروزی هنوز متولد هم نشده بودند و همچنان تلاش می‌کند تا کاری ارائه دهد که بتواند از آن دفاع کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او که با "خوشگل عاشق" توانست خیلی خوشگل از طرفدارانش دلبری کند در آغاز ۶۴ سالگی با ما هم‌صحبت شده تا در مورد زندگی شغلی و شخصی این ۶۴ سال بگوید، از خاطره‌سازی‌هایی که برای ما کرده و تلاشی که همچنان برای ساختن خاطراتی قشنگ‌تر می‌کند.

بزنیم به تخته اصلاً به شما نمی‌آید که ۶۴ ساله شده باشید!

(می‌خندد) به هر حال بیاید یا نیاید مهم این است که سن کار خودش را می‌کند و الان من ۶۴ ساله‌ام.

البته امسال برای همه تولدها یک تفاوت وجود دارد و آن هم تولد زیر سایه کروناست.

بله متأسفانه همین چند روز پیش کرونا باعث شد که دوست و مدیر برنامه‌هایم آقای یگانه‌پور، ابتدا پدرشان و سپس خودشان فوت کنند، خیلی زود بیماری رشد کرد و هنوز برای من غیرقابل باور است که چطور این‌قدر سریع همه‌چیز اتفاق افتاد. از این رو من امسال تولدی ندارم و بعد از یک عمل جراحی کوچک مشغول استراحت هستم.

امیدواریم که خودتان در سلامت باشید. ما با شما هنوز کار داریم و منتظر آلبوم جدیدتان هستیم، به کجا کشید؟

اتفاقاً قرار بود قبل از این جریانات کرونا در آذرماه سال گذشته آلبوم را منتشر کنیم که متاسفانه شرایط فراهم نشد، بعد هم که درگیر کرونا و جریاناتی که هنوز در آن هستیم، شدیم که انتشار آلبوم عقب افتاد.

مشخص است که چه زمانی منتشر می‌شود؟ شش سالی می‌شود که از شما آلبومی منتشر نشده است!

منتظریم تا ببینیم این جریانات به کجا می‌رسد؛ راستش قضیه این است که هر خواننده‌ای وقتی آلبومی منتشر می‌کند، می‌خواهد از آن منتفع شود، کنسرت برگزار کند و...، اگر من امروز این آلبوم را منتشر کنم، آهنگ‌هایش بگیرد و مخاطبان با آن ارتباط برقرار کنند، این‌قدر تعداد کارهایی که منتشر می‌شود زیاد شده که اگر زودتر از این موقعیت استفاده نکنیم، کارها خیلی زود فراموش می‌شود. بنابراین در این ایام کرونا که نمی‌توان کنسرت گذاشت، ترجیح می‌دهیم آلبوم را منتشر نکنیم. امیدوارم زودتر واکسنی پیدا شود و گشایشی به وجود آید تا ما هم بتوانیم آلبوم را منتشر کنیم.

این آلبوم را هم با بهروز صفاریان کار کرده‌اید.

بله، هشت قطعه آماده است و آقای صفاریان از مدت‌ها قبل روی آنها کار کرده است، امیدواریم که هرچه سریع‌تر شرایط مهیا شود و بشود آلبوم را منتشر کرد، چون به قول شما شش سال طول کشیده است.

یادم است که آخرین تک‌آهنگ شما هم در ایام نوروز منتشر شد.

بله واقعیتی وجود دارد که الان کسی آلبوم منتشر نمی‌کند و همه سعی می‌کنند انرژی‌ای که قرار است روی یک آلبوم بگذارند، روی یک تک‌آهنگ بگذارند تا همان تک‌آهنگ همه‌گیر شود و همان را در کنسرت چهار بار اجرا کنند، بقیه کارها فقط باید وجود داشته باشند که تعداد قطعات کنسرت تکمیل شود.

البته شما خودتان هم با یک آهنگ به اصطلاح "هیت" به موسیقی ایران معرفی شدید.

بله کار خوشگل عاشق اما من در هر آلبومم حداقل یک آهنگ داشته‌ام که آن آهنگ مورد توجه قرار گرفته. در آلبوم اولم خوشگل عاشق بود، در آلبوم دومم قطعه "سلام"، در آلبوم "عشق یعنی" خود عشق یعنی و "هنوزم همونیم"؛ در همه آلبوم‌ها آهنگی داشته‌ام که مورد توجه قرار بگیرد و شاید هیچ‌کدام موفقیت خوشگل عاشق را تکرار نکرده‌اند اما مورد توجه قرار گرفته‌اند و الان وقتی کنسرت می‌گذارم به اندازه یک آلبوم کار خوب و مورد توجه دارم که اجرا می‌کنم و با آنها همخوانی می‌شود.

بگذارید کمی از فضای کاری فاصله بگیریم و باز به سالگرد تولدتان بپردازیم. اگر قرار باشد که یک بخش از زندگی ۶۴ ساله‌تان را به عنوان بهترین بخش زندگی‌تان معرفی کنید کدام بخش است؟

دورانی که در فیلیپین درس می‌خواندم بهترین و زیباترین دوران زندگی من بود. واقعاً خوش می‌گذشت و کسانی هم که با هم درس می‌خواندیم همین عقیده را دارند که واقعاً دوران خوشی بود.

و اگر بخواهید سخت‌ترین دوران زندگی‌تان را مشخص کنید کدام است؟

زمانی که به ایران برگشتم واقعاً دوران سختی برایم بود. فوت مادرم و همچنین مشکلات دیگری داشتم. در کل همه چیز دست به دست هم داد تا این دوران سخت‌تر شود.

فقط همین مسائل بود یا مسائل دیگری هم باعث سخت‌تر شدن شده است؟

بله من زمانی که در خارج از ایران بودم، تنها بودم و اگر مشکلی هم وجود داشت، مشکلات خودم بود. نه این‌که روزهای سختی در آنجا نداشتم و در سه سال اول مهاجرت سال‌های بسیار سختی را گذراندم. اما در کانادا زیاد کار کرده بودم و موقعیت مالی خوبی داشتم.

من در کانادا فقط خودم بودم و اگر غم و غصه‌ای هم وجود داشت فقط غم و غصه خودم بود اما اینجا که برگشتم مشکلات و غم و غصه دیگران هم اضافه شد. غم خواهر، غم برادر، غم دوستان و همسایگان، غم دیگران هم تو را غمگین می‌کند. الان من به عنوان یک خواننده به دلیل شرایط کرونا بیکار هستم. آیا کسی از من سراغ می‌گیرد؟

البته در مورد شما می‌گویند که یکی از ثروتمندترین خوانندگان ایران هستید!

نه بحث این نیست که من ندارم یا این‌که وضع مالی‌ام بد است، بحث این است که شرایط خوب نیست و شرایط بدی را داریم می‌گذرانیم. در شرایط سختی هستیم و این سختی به تک‌تک ما منتقل می‌شود. ما همه‌اش به راه‌هایی متوسل می‌شویم که بتوانیم روزها و شب‌های‌مان را بگذرانیم. یک مشکلی که اینجا وجود دارد این است که همه مردم سیاسی شده‌اند و مدام به دنبال اخبار سیاسی هستند. اما در خارج از ایران کسانی که به دنبال سیاست هستند، افراد محدودی هستند و بقیه مردم به کار و زندگی‌شان می‌پردازند.

کد خبر 537924 برچسب‌ها موسیقی ایرانی موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: موسیقی ایرانی آلبوم را منتشر مورد توجه ۶۴ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۷۹۷۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناگفته‌هایی از اعتراضات کف خیابان‌های لس‌آنجلس/ واقعیت کدام است؟

خبرگزاری مهر، گروه مجله: تقریباً دو سالی می‌شود که برای تحصیل به آمریکا رفته؛ یک فعال رسانه‌ای است که در ایالات متحده رشته‌ای نزدیک به آنچه ما ارتباطات می‌نامیم، می‌خواند. «محمدجواد زمان‌آبادی» که در منطقه سانتامونیکا زندگی می‌کند و فاصله چندانی با دانشگاه پر سروصدای این روزهای لس‌آنجلس ندارد، می‌گوید: «یوسی‌ال‌ای، مجموعه‌ای با ابعاد جغرافیایی خیلی بزرگ است که شامل مراکز تفریحی، خانه‌های ویلایی و ساختمان‌های دانشگاهی می‌شود. نه فقط برای دانشجویان این دانشگاه، بلکه برای خیلی از جوان‌های لس‌آنجلس یک پاتوق است.»

این دانشگاه یکی از معروف‌ترین دانشگاه‌های دنیا است. کالیفرنیا، دو الی سه دانشگاه معروف در سطح جهان دارد که یکی از آنها یوسی‌ال‌ای است. زمان‌آبادی از شرایط جدید در یوسی‌ال‌ای می‌گوید، اینکه قبل از جنبش‌ها به راحتی به دانشگاه می‌رفته اما اخیراً شرایط به اندازه‌ای سخت شده است که حتماً باید کارت دانشجویی تحویل بدهد.

حالا که این دانشگاه به محلی برای تحصن و اعتراض تبدیل شده، برای ورود حسابی سخت‌گیری می‌کنند؛ مخصوصاً شب‌ها که زمان اوج تجمعات دانشجویی است نظارت به قدری جدی است که تقریباً غیر از دانشجویان یوسی‌ال‌ای کسی نمی‌تواند وارد شود. زمان‌آبادی می‌گوید: «در تمام این مدت فقط یک بار روزهای اول با خوش‌شانسی موفق شدم وارد دانشگاه شوم» و با خنده ادامه می‌دهد: «بعد هم خوش‌شانس‌تر بودم که بیرونم کردند! اگر مانده بودم حالا حسابی کتک خورده بودم.»

او به عنوان یک ایرانی که در ایالات متحده زندگی کرده، اعتراضات را زاویه منحصر به فردی بررسی می‌کند. تجربه مهاجرت او را به این باور رسانده که بر خلاف تصور، آمریکا کشوری است که حجم اعتقادات مذهبی بالاتری نسبت به سایر کشورهای اروپایی دارد و حتی می‌شود گفت یک کشور خانواده محور است. حالا این اعتراضات هم کمابیش با این محورهای مذهبی و خانوادگی ارتباط دارد.

برای شفاف شدن مسئله توضیح می‌دهد: «به نظرم اینجا اگر یک روز جوان‌ترها نسبت به یک مسئله‌ای دست به اعتراضات خیابانی زدند باید دانست که این اعتراض یک پیشینه دارد. بگذارید یک مثال بزنم. تصویری در لس‌ آنجلس دیدم که خیلی عجیب بود. چند پلیس یک دختر دانشجو را دستگیر کرده و در حالی که دست و گردن او را گرفته بودند به سمت ماشین هل می‌دادند، در همان حین دختر برای آزادی‌اش تقلا می‌کرد. تصور کنید در این شرایط پدر دختر دانشجو در چند قدمی آنها ایستاده و با یک دوربین فیلمبرداری از این صحنه فیلم می‌گیرد و دائماً دختر خود را تشویق می‌کند که آفرین! همین است! این یعنی خانواده به فرزند خود یاد داده که برو، دفاع کن و برای موضوعی که فکر می‌کنی درست است بجنگ.»

پولدارهای خسیس و نامحبوب

این فعال رسانه‌ای از خاطراتش در روزهای اول زندگی در آمریکا می‌گوید؛ روزهای قبل از این جنبش و حتی قبل از طوفان‌الاقصی: «همان روزها فهمیدم آمریکایی‌ها، یعنی مردم‌شان، در مقابل اسرائیل هیچ وقت روی خوش از خودشان نشان نداده‌اند.»

زمان‌آبادی اولین مواجهه‌اش با این موضوع را زمانی می‌داند که دنبال خانه می‌گشته است: «یکی از دوستان ژاپنی‌ام نزدیک ۴۰ سال است در آمریکا زندگی می‌کند و شهروند آمریکا محسوب می‌شود. او برای پیدا کردن خانه چندین محله را پیشنهاد داد. وقتی اسم یک محله را آوردم صورتش در هم رفت و گفت درباره این محل خودت می‌دانی! اما من پیشنهادش نمی‌کنم. علت را که پرسیدم گفت اسراییلی‌نشین و یهودنشین است و ما دوست نداریم با اسرائیلی‌ها و یهودی‌ها در یک محل زندگی کنیم!»

او روز به روز با مصداق‌های بیشتری از دیدگاه منفی مردم آمریکا نسبت به اسرائیلی‌ها مواجه می‌شود و البته متوجه می‌شود که اهالی این کشور یهودی‌ها را چندان از اسرائیلی‌ها جدا نمی‌دانند و یک بدبینی ذاتی و قدیمی به آنها دارند: «مثلاً اصطلاحاتی دارند درباره اینکه یهودی‌ها خسیس هستند و گرچه حسابی پولدار محسوب می‌شوند پول خرج نمی‌کنند.»

یکی از دوستانش خاطره‌ای تعریف کرده تا به زمان‌آبادی ثابت کند مردم درباره خسیس بودن این گروه بیراه نمی‌گویند: «یک مدیر یهودی داریم که حدود پنجاه سال پیش به آمریکا مهاجرت کرده بود و با پولی که آن زمان داشت چند ملک برای خودش خری «د. حالا حدود ۳۰۰ ملک دارد. اما این مدیر، در بین مجلات و روزنامه‌ها دنبال کوپن تخفیف غذا می‌گردد تا در رستوران‌های زنجیره‌ای با قیمت پایین‌تری غذا بخورد و کمتر خرج کند.»

زمان‌آبادی در توضیح خاطره دوستش می‌گوید: «کسی که یک ملک هم در لس‌آنجلس داشته باشد جزو پولدارها محسوب می‌شود، وای به حال ۳۰۰ ملک! از این گذشته آن کوپن‌ها برای بی‌خانمانان است نه کسی که ۳۰۰ ملک داشته باشد. با توجه به همین موضوعات برای خساست اسراییلی‌های و یهودی‌ها در آمریکا جوک ساخته‌اند.»

برند دفاع از فلسطین

به ماجرای هفت اکتبر برمی‌گردد و از اولین واکنش‌ها می‌گوید؛ اینکه مردم آمریکا در ابتدا بعد از طوفان الاقصی از اسرائیل حمایت کردند و حتی بسیار متأثر شده بودند؛ چرا که عملیات طوفان‌الاقصی صبح روز بعد از یک جشن معروف در اسرائیل انجام شد و تعدادی از کسانی که در آنجا» حضور داشتند اسرائیلی نبودند و برای شرکت در جشن شبانه رفته بودند.

او اشاره می‌کند که به تدریج ورق برگشت و فضای دلسوزی برای اسرائیل جای خود را به حمایت از فلسطین داد: «روزهای اول با شروع حملات اسرائیل به فلسطین، خبری از اعتراض از سوی آمریکایی‌ها نبود و به نوعی نگاه این بود که زدی ضربتی ضربتی نوش کن! اما پس از مدتی بعد از اینکه رژیم صهیونیستی بیمارستان را بمباران کرد، بچه‌های کوچک را به قتل رساند و مرزها را بست تا از کمک رسانی جلوگیری کند ورق کم کم بازگشت و بعد از سه چهار ماه کاملاً شرایط تغییر کرد.» شرایطی که همه گروه‌های سنی را در بر گرفته است.

یک فیلم که در فضای مجازی در خود آمریکا دست به دست چرخیده است. فیلمی که در آن کودکی خردسال شعارهایی درباره آزادی فلسطین می‌دهد و دانشجویان پشت او تکرار می‌کنند: «زنده باد فلسطین»، «ما باید در دنیای آزاد زندگی کنیم» و «زنده باد غزه». زمان‌آبادی می‌گوید: «این‌ها یعنی تلاش برای انسانیت.»

با همین تلاش‌های جزئی کم کم یک موج بسیار جدی علیه اسرائیل در آمریکا به راه می‌افتد. زمان‌آبادی می‌گوید: «آمریکایی‌ها به اسرائیلی‌ها می‌گفتند در ماجرای هفت اکتبر شما ضرر کردید اما کاری که الان می‌کنید نسل‌کشی است! حالا وضعیت در آمریکا به گونه‌ای است که دفاع از فلسطین یک برند به حساب می‌آید.»

صدایش می‌لرزد؛ اما معترض است!

زمان‌آبادی مصداق‌های کوچک اما جذابی می‌گوید که نشان می‌دهد مردم آمریکا حسابی از برند «دفاع از فلسطین» خوش‌شان آمده است. او به گروهی از پیرزن‌ها و پیرمردهای آمریکایی اشاره می‌کند که هرازگاهی سر خیابان‌های لس‌آنجلس آنها را می‌بیند.

«راستش خیلی تصویر جالبی می‌سازند. سالمندانی که شبیه شخصیت‌های کارتونی هستند و سر خیابان پرچم‌های و شعارهای دفاع از فلسطین در دست گرفته‌اند. این واقعاً عجیب است. این پیرمرد و پیرزن‌های شاید تا کنون از آمریکا بیرون نرفته‌اند و جایی هم جز آمریکا را هم نمی‌شناسند. کسانی که تمام سال‌های سالمندی کارشان جمع شدن دور هم و تفریح بوده است و احتمالاً خوب می‌دانند سرنوشت بخشی از اقتصاد کشورشان در دست اسرائیلی‌ها و یهودی‌هاست. حالا، این افراد در این سن و سال دغدغه فلسطین را دارند و یک گروه به اسم حمایت از مظلوم برای خود تشکیل داده‌اند!»

او که این جمعیت کوچک را دیده سعی می‌کند جزئیات بیشتری از آن فضا بگوید تا تصویرسازی بهتری شکل بگیرد: «تصور کنید این پیرمرد و پیرزن‌هایی پا به سن گذاشته به جای اینکه پارک و استخر و سینما بروند برای مردم غزه به خیابان‌ها می‌آیند، یک جا می‌ایستند، بنرهایی دست می‌گیرند که روی‌شان نوشته‌اند جنگ را متوقف کنید؛ لعنت به ظالم؛ چرا مردم را می‌کشید و اینها…»

زمان‌آبادی ادامه می‌دهد: «سن بالایشان، دستان لرزانشان، تعداد کم‌شان که به ۲۰ نفر هم نمی‌رسد، همه اینها باعث شده تصویر خیلی جالبی از آنها دیده شود. زمانی که من دوربین می‌گیرم تا با آنها صحبت کنم این فرد سالمند، صدایش حتی برای هم مصاحبه می‌لرزد. شاید از سیاست روز هم سر در نمی‌آورد، اما می‌داند در غزه یک جنایت رخ می‌دهد و مدافع آزادی فلسطین است.»

دفاع دلاری از اسرائیل

این فعال رسانه‌ای درباره حضور دانشجویان اسرائیلی هم توضیحاتی می‌دهد و می‌گوید بعد از قدرت گرفتن تجمعات در حمایت از فلسطین، طرفداران اسرائیل هم وارد فاز جدیدی از مقابله شدند و ابتدا این تقابل را با تجمعات کم جمعیت شروع کردند، اما کم‌کم تعدادشان بیشتر شد.

زمان‌آبادی می‌گوید تجمع حامیان اسرائیل پس از اصرار کنیسه‌ها و حمایت‌های مالی تقویت شد. او یادآوری می‌کند دانشجویانی که در حمایت از اسرائیل تجمع می‌کنند، با افتخار اعلام می‌کنند که ۶۰ هزار دلار از کنیسه‌ها و ایالت لس‌آنجلس گرفته‌اند تا بیایند و با موج جنبش دفاع از فلسطین مقابله کنند. او تاکید می‌کند: «درست است که اینجا هر دو گروه، یعنی هم حامیان فلسطین و هم حامیان اسرائیل، حضور دارند اما انگیزه تجمعات و اعتراضات این دو گروه کاملاً متفاوت است. پروپاگاندای رسانه‌ای اجازه نمی‌دهد کسی با صدای بلند بگوید حامیان اسرائیل دریافتی‌های مالی بسیاری دارند و امکاناتی مثل تجهیزات، غذا و… به آنها داده می‌شود.»

درباره کنیسه‌ها توضیح می‌دهد: «آنها در آمریکا بسیار ثروتمند هستند. زمانی که به عنوان یک یهودی بخواهی در یک مراسمی عضو بشوی یا شرکت کنی باید به آنها پول بدهی. مثلاً می‌گویند هر چقدر کنیسه پرمخاطب‌تر باشد پولدارتر است. این پول را علاوه بر خودشان، در حمایت از صهیونیست‌ها و رویدادهایی از جمله همین تجمعات اخیر برای حمایت از اسرائیل خرج می‌شود.»

زمان‌آبادی با توجه به مشاهدات خودش و آنچه از دانشجویان دیگر شنیده است درباره کشمکش‌ها بین طرفداران آزادی فلسطین و حامیان اسرائیل می‌گوید: «هر دو طرف خشن هستند و توهین‌های زیادی به هم می‌کنند؛ اما اسرائیلی‌ها بی‌ادب‌تر و خشن‌ترند. جالب است بدانید هر دو گروه رخ به رخ روبروی هم می‌ایستند تا فاصله ۵ میلیمتری هم می‌روند و هرطور بخواهند با هم حرف می‌زنند؛ اما اجازه کوچک‌ترین لمس یکدیگر را ندارند و اگر هر کدام از دو طرف این کار را بکند پلیس دخالت می‌کند و آنها را بازداشت کند.»

او توضیح می‌دهد: «به همین علت اگر شما ویدئوها را رصد کنید متوجه می‌شوید که در بسیاری از درگیری بین دو گروه، هیچ لمسی از هیچ گروهی دیده نمی‌شود. بعضی صحنه‌هایی که پلیس افرادی را بازداشت می‌کند مربوط به همین درگیری‌های فیزیکی است. یک زمان دیگر هم پلیس می‌تواند دخالت کند آن هم وقتی که مشخص می‌کند برای مثال در یک محوطه هیچکس حق حضور ندارد؛ اگر این وارد محدوده غیرمجاز شوند، پلیس حتماً دخالت خواهد داشت.»

واقعیت همین است...

اگر می‌گفتند روزی در خاک آمریکا، کشوری که از نظر اقتصادی به اسرائیلی‌ها وابسته است چنین اتفاقاتی می‌افتد و جمعیتی از جوانان و سالمندان و کودکان برای آزادی فلسطین معترض می‌شوند کسی باور نمی‌کرد؛ اما زمان‌آبادی می‌گوید ماجرا به این‌ها ختم نمی‌شود.

این فعال رسانه‌ای نکته جالبی از اقدام شهرداری لس‌آنجلس می‌گوید: «خیلی عجیب است که شهرداری لس آنجلس یک بیلبورد در نزدیکی مرکز شهر در دفاع از فلسطین نصب کرده است، جایی که می‌توانست از آن درآمد داشته باشد! این هم با جمله‌ای از نلسون ماندلا که می‌گوید، آزادی ما بدون فلسطین ناقص و ناتمام است. شهرداری این بیلبورد مهم را با جمله‌ای پر کرده که یعنی دنیا وقتی آزاد می‌شود که فلسطین آزاد شود!»

زمان‌آبادی در نهایت یک بار دیگر به صراحت تاکید می‌کند که بنا بر شناخت او اکثریت مردم آمریکا هرگز دل خوشی از اسرائیلی‌ها و یهودی‌ها نگاه خوبی نداشته و حامی آنها نبوده‌اند، آنها علاوه بر مسائل تاریخی و اختلافات مذهبی، به دلیل حمایت‌های افراطی دولت آمریکا از اسرائیل به هیچ عنوان نگاه مثبتی به صهیونیست‌ها ندارند. او می‌گوید: «اسرائیل ارتباطات قدرتمندی اقتصادی و سیاسی در آمریکا دارد و بخش زیادی از حلقه ثروتمندان اینجا از یهودیان تشکیل شده است، اما این به این معنا نیست که مردم آمریکا با اسرائیلی‌ها رفاقت نزدیکی دارند؛ خیر! حتی می‌شود گفت برعکس این شرایط وجود دارد و اسراییلی‌های در نگاه مردم ایالات متحده، افرادی خسیس، لوس و غیرقابل اعتماد هستند.»

گفت‌وگو با محمدجواد زمان‌آبادی در قالب ارسال صوت در پیام‌رسان انجام شد و به دلیل اختلاف زمانی تهران و لس‌آنجلس گاهی چند ساعت فاصله در حرف‌ها می‌افتاد. زمان‌آبادی در آخرین پیام صوتی که می‌فرستد یادآوری کرد که مصداق‌های حمایت مدنی و کف خیابانی از فلسطین در آمریکا بیش از اینهاست.

او می‌گوید: «واقعیت همین حمایت‌هایی است که روز به روز بیشتر می‌شود نه آنچه که رسانه‌ها و خبرگزاری‌های آمریکایی روایت می‌کنند. دست این رسانه‌ها بسته است چراکه بسیاری از ثروتمندان آمریکا، اسرائیلی هستند و در این رسانه‌ها نفوذ دارند. واقعیت همین است که وقتی یک رأی گیری درون حزبی در آمریکا برگزار می‌شود یک خانم که اتفاقاً متوجه شدم قصد داشت به بایدن رأی بدهد ساکی با عنوان فلسطین باید آزاد شود در دست داشت. واقعیت همان خانه در قلب لس‌آنجلس است که خانواده آمریکایی‌اش در محله یهودی‌نشین پشت پنجره پرچم فلسطین نصب کرده‌اند. واقعیت همان بیلبورد شهرداری است که نشان می‌دهد حتی میان دولتی‌ها و دستگاه‌های آمریکایی حامیان فلسطین کم نیستند؛ هرچند مجبور به سکوت باشند.»

کد خبر 6099252

دیگر خبرها

  • ببینید | ناگفته‌هایی از پرونده مهدی هاشمی به روایت آیت‌الله رفسنجانی
  • بدتر از قتلگاه فریدون کنار کجاست؟ | امن‌ترین کشور برای پرندگان مهاجر اینجاست
  • ناگفته‌هایی از اعتراضات کف خیابان‌های لس‌آنجلس/ واقعیت کدام است؟
  • از حاشیه بیمارستانی خواننده پاپ تا انتشار آلبوم آقای شاعر!
  • برگزاری نشست تخصصی شاهنامه خوانی بنیاد ایران شناسی شعبه لرستان در سال ۱۴۰۳
  • جزئیاتی تازه درباره جدایی زوج عاشق برنامه ماه عسل | «به خودم گفتم حالا نوبت توئه که از خودت بگذری...»
  • ناگفته های کهگیلویه و بویراحمد در گفتن نگین
  • رونمایی از کتاب ۱۰ جلدی آلبوم اسناد در یزد
  • لزوم ساماندهی ۴۰۰ کیلومتر از رودخانه‌های اصفهان/ فریدون‌شهر رکورددار بارش‌ها
  • پشت پرده حمله امید حامدی‌فر به بازیکن ذوب‌آهن؛ از بچه خوشگل تا رنگو! + عکس